قبل از بیان روایات، ذکر این نکته لازم است که صحیح بخاری نزد اهل تسنن، «برادر قرآن» یا «صحیحترین کتاب بعد از قرآن» میباشد. بنابراین تمام روایات آن از نظر ایشان صحیح میباشد.
بخاری، پیامبری را معرفی میکنند که در آغاز وحی، نمیتوانست باور کند پیامبر شده، همچنین نمیدانست چه اتفاقی افتاده، تا اینکه با مراجعه به ورقه بن نوفل، راهب مسیحی به او میگوید که پیامبر شده است.
(صحیح بخاری، جلد اول، صفحه ۷)
این پیامبر بعضی از آیات را فراموش کرده و از قرآن جا انداخته بود تا اینکه با قرائت یکی از مسلمانان آنها را به یاد میآورد.
(صحیح بخاری، جلد ۸، صفحه ۷۳)
چند بار وحی بر این پیامبر برای مدتی قطع شد و او تصمیم به خودکشی گرفت. برای عملی ساختن تصمیم خود بالای کوه رفت تا از بلندای آن خود را به پایین بیاندازد. اما هر بار جبرئیل آمد و از عملی شدن این اقدام جلوگیری نمود.
(صحیح بخاری، جلد ۹، صفحه ۲۹)
این پیامبر را سحر کردند، به طوری که ادراک معمولی خود را از دست داده بود و کاری را که نکرده بود خیال میکرد، انجام داده است. مثلاً خیال میکرد نماز خوانده امّا نماز نخوانده بود!
(صحیح بخاری، جلد ۳، صفحه ۱۱۹۲)
چگونه میتوان چنین شخصی را پیامبری فرستاده شده از جانب خداوند پنداشته و به او ایمان آورد؟!
متاسفانه اولین منبع تاریخی که غربیها برای شناخت پیامبر به آن مراجعه میکنند معمولاً همین کتاب غلط بخاری است.
در نتیجه بخش مهمی از حملات و اهانتهای غربیها به اسلام و پیامبر خاتم النبیین و کاریکاتورهایی که کشیده میشود، در اثر معرفی غلط امثال بخاری از شخصیت پیامبر است.
هر انسان منصفی با خواندن «شرح حال آن شخص در غلط بخاری» از او که هوس باز، بیمنطق، ظالم، نادان، متکبر، متزلزل و جامع صفات یک انسان پست باشد متنفر میشود.
پس ریشه اسلام هراسی و اسلام ستیزی در غرب را باید در غلط بخاری که به اشتباه عمدی صحیح بخاری نامیده شده جستجو کرد …
اگر معرفی اسلام و فرستاده الهی از کانال کتابهای تاریخی شیعه صورت میگرفت، قطعاً بسیاری از غربیان مشتاقانه به اسلام میگرویدند و انسانهای بسیاری در سراسر جهان سالها قبل، از گمراهی رها شده، دنیا به نور ایمان روشن میشد …