کسی که خود را خلیفه پیامبر (ص) می داند باید از لحاظ علم به قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) از همه افراد هم عصرش سرآمد باشد. در این مطلب کوتاه قصد داریم عدم اطلاع خلیفه دوم به آیات قرآن و سنت پیامبر(ص) را از کتب برادران اهل سنت نقل کنیم:
ابن عبد البر با سند صحیح مینویسد:
یحیى بن سعید عن سعید بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضله لیس لها أبو الحسن وقال فى المجنونه التى أمر برجمها وفى التى وضعت لسته أشهر فأراد عمر رجمها فقال له على إن الله تعالى یقول وحمله وفصاله ثلاثون شهرا الحدیث وقال له إن الله رفع القلم عن المجنون الحدیث فکان عمر یقول لولا على لهلک عمر (۱)
عمر بارها به خدا پناه می برد از این که مشکلی علمی برایش پیش آید و علی علیه السلام نباشد، یکی از این موارد زن دیوانه ای بود که دستور رجم وی را صادر کرده بود و یکی هم زنی که شش ماهه وضع حمل کرده بود و عمر می خواست بر وی حدّ جاری کند، علی علیه السلام فرمود: خداوند فرموده است: دوران بارداری و شیردهی سی ماه است، ونیز فرمود: خدای سبحان از مجنون تکلیف را بر داشته است، در چنین مواردی بود که عمر می گفت: اگر علی نبود عمر هلاک می شد.
سوال: آیا کسی که خودش اعتراف کرده علی(ع) اعلم است و اگر نبود من هلاک می شدم شایستگی خلافت را دارد؟ آیا عقل ما قبول می کند کسی را که اعلم بر تمام افراد دوران خودش بوده را رها کرده و با فردی که آشنایی با علوم قرآن و سنت پیامبر(ص) ندارد و حکم رجم یک انسان بی گناه را صادر می کند بیعت کنیم؟
پی نوشتها:
(۱) الاستیعاب فی معرفه الأصحاب ، یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر (متوفای۴۶۳ هـ) ج ۳ ، ص ۱۱۰۳ ، ناشر : دار الجیل – بیروت – ۱۴۱۲ ، الطبعه : الأولى ، تحقیق : علی محمد البجاوی.