در رابطه با وهابیت، باید گفت امروزه کشور عربستان سعودی، مهد تبلیغ فرقه وهابیت است، بطوریکه وهابیان سراسر جهان، خود را بنوعی منتسب به وهابیت عربستان سعودی و الهام گیرنده از تبلیغات و مروّج مبانی اعتقادی و فکری آنها میدانند. وهابیت عربستان هم عمدتا منتسب به محمد بن عبد الوهاب هست. اشتهارشان به وهابیت، به خاطر همان انتساب به محمد بن عبد الوهاب است.
مسلک وهابی منسوب به شیخ محمد فرزند «عبدالوهاب» نجدی در قرن دوازدهم است که این نسبت از نام پدر او «عبدالوهاب» گرفته شده است و به گفته برخی از دانشمندان، علت اینکه این مسلک را به نام خود شیخ محمد یعنی «محمدیه» نسبت نداده اند این است که مبادا پیروان این مذهب نوعی شرکت با نام پیامبر (ص) پیدا کنند و از این نسبت سوء استفاده نمایند. البته حقیقت آن است که او مبدع این مذهب نیست. بلکه احیاگر عقائد باطل ابن تیمیه به شمار میرود. ابن تیمیه در قرن هشتم میزیست و او نیز خود را پیرو احمد بن حنبل (قرن چهارم) میداند، هر چند مطالبی را به گفتههای او افزود.
محمد بن عبد الوهاب ـ متوفای ۱۲۰۵ یا ۱۲۰۴ هجری ـ عمده تفکراتش را در حدود سال ۱۱۵۰ آغاز کرد و اولین سیطره سیاسیاش را در سال ۱۱۵۷ هجری در منطقه نجد در حومه ریاض پایهریزی کرد و پیمان نظامی و فرهنگی با محمد سعود ـ جدّ اعلای ملک فهد و ملک عبدالله ـ بست. او به کمک مستشاران نظامی بریتانیا، این فرقه و تفکر وهابیت را گسترش داد. کشت و کشتارها و حملههایی که به کشورهای همسایه داشتند، دولت عثمانی را عصبانی کرده و نامه شدید اللحنی به کشور مصر نوشت و لشکر مفصلی وارد عربستان سعودی کرد بطوریکه در سال ۱۲۳۴ هجری، پرونده سیاسی وهابیت بسته شد و سرانشان اعدام شدند و عدهای هم زندگی مخفیانهای داشتند و به کشورهای همسایه پناهنده شدند. یکی از آنها عبد العزیز ـ پدر ملک فهد ـ بود که از کویت قیام کرد و با ۲۰ سال مبارزه، در سال ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ هجری، دولت عربستان سعودی را دوباره تشکیل داد. الان هم آل سعود، به او منتسب هستند. این وضع کنونی وهابیت است.
اما تاریخ وهابیت را نمیشود به یکی دو قرن قبل محدود کرد و یا ریشه وهابیت را نمیشود تنها در مبانی فکری محمد بن عبد الوهاب جستجو کرد. بلکه باید مقداری تاریخ را ورق زد و به عقب برگشت. محمد بن عبد الوهاب اگرچه در مسائل سیاسی و کشتار مسلمانان با محمد بن سعود و با جاسوسان انگلستان همدست بود، ولی از نظری مبانی فکری و اعتقادی، مروّج تفکرات ابنتیمیه ـ متوفای ۷۲۸ هجری، اهل حرّان از اطراف دمشق سوریه ـ بود. با مطالعه تاریخ ابنتیمیه ملاحظه میشود که ابنتیمیه، مبتکر این تفکر باطل ضد قرآنی و ضد اسلامی نبوده است و برای اولین بار در جامعه اسلامی، وی این مبانی فکری را ارائه نداد.
ابنتیمیه نبود که برای اولین بار اینگونه تفکرات مثل حرمت زیارت قبور و حرمت زیارت قبر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) و حرمت توسل و شفاعت و بناء قبور و …، را مطرح کرد. برخی از شخصیتهای علمی حنابله، شاید دو سه قرن قبل از ابنتیمیه، همین تفکر را داشتند. مثلا شما تاریخ ابن بُطّه ـ از علمای بزرگ حنبلی و متوفای ۳۸۷ هجری ـ را ببینید، همین مباحث را مطرح کرده است؛ حتی سفر برای زیارت قبر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) را سفر معصیت شمرده است و طبق نظر ایشان، نماز در این سفر، تمام است نه قصر، چون سفر معصیت است. باز هم اگر تاریخ را ورق بزنیم، میبینیم که قبل از ابن بُطّه، حسن بن علی بربهاری ـ از شخصیتهای حنبلی و متوفای ۳۲۹ هجری ـ ، این مسئله را قبل از ابنتیمیه و محمد بن عبد الوهاب و ابن بُطّه مطرح کرده است. حتی وقاحت را تا جائی پیش برده که میگوید:
نه تنها هر گونه مراسم عزاداری برای اهل بیت (علیهم السلام) حرام است، بلکه کسانی که اقامه ماتم برای اهل بیت (علیهم السلام) میکنند و نوحهسرائی میکنند، قتلشان واجب است.
ادامه دارد …
برگرفته از سایت تحقیقاتی ولی عصر (عج)