وهابیان همواره در تلاش بوده اند تا برای خود ریشه و پیشینه تاریخی در جهان اسلام فراهم کنند از این رو ادعا می کنند سلفی گری وهابی پیرو مکتب احمد بن حنبل( حنبلیان) می باشد اما حنبلیان هرگز این ادعا را قبول نکرده و آنان را به رسمیت نشناخته اند. حتی دانشمندان حنبلی کتابهای مختلفی بر ضد سلفی گری وهابی که ادامه سلفی گری ابن تیمیه است، نگاشته اند. لذا این ادعای وهابیان، بررسی اندیشه ها و عقاید حنبلیان را ضروری میسازد.
شاید مهم ترین اثر حدیثی اهل سنت، «مسند احمد بن حنبل» باشد، که سی هزار حدیث را در بردارد. تدوین این کتاب به خوبی نمایانگر رویکرد حدیثی احمد بن حنبل است. گفته شده است احمد احادیث آن را از میان بیش از هفتصد و پنجاه هزار تا یک میلیون حدیث، انتخاب کرده است. احمد، خود در توصیف این کتاب می گوید: این کتاب را نوشتم تا چنان چه مردم در حدیثی از رسول خدا(ص) اختلاف کردند، بدان رجوع کنند. البته ناگفته نماند که بنا به گفته یکی از بزرگان اهل سنت بنام ابن حجر عسقلانی با نگارش کتابی بنام « القول المسدد فی الذب عن مسند الامام احمد » بیان می کند که در کتاب «مسند احمد»، احادیث ضعیف فراوان، و احادیث ساختگی اندکی وجود دارد.
این واقعیت که سلفی گری به معنی مصطلح آن، پدیده ای نوظهور و بدعت آمیز است، سلفیان را از همان زمان ابن تیمیه به فعالیت برای معرفی خود به عنوان پیروان راستین احمد بن حنبل سوق داده است. از این رو، نگاهی هر چند اجمالی به مبانی اندیشه ای احمد بن حنبل و سلفیان، ما را با تفاوت های عمده ی این دو دیدگاه کاملاً آشنا خواهد کرد.
نخستین تفاوت میان اندیشه ی احمد و سلفی گری، ریشه در این واقعیت دارد که مهم ترین دشمنان سلفیان در هر عصری، خود حنبلیان بوده اند. در قرن هفتم که ابن تیمیه اندیشه ی سلفی گری را بنیان نهاد، مریدان پدرش که از شیوخ حنبلیان بودند، با وی به مخالف پرداختند. در قرن دوازدهم نیز نخستین افرادی که به مخالفت با محمد بن عبدالواهاب پرداختند، پدر و برادر او بودند که پیرو مذهب حنبلی بودند، تا آن جا که «سلیمان بن عبدالوهاب» برادر محمد، بر ضد او و عقایدش و برای تعارض با اندیشه های حنبلیان، کتاب «الصواعق الالهیه» را نگاشت. بنابراین در فرازهای مختلف تاریخی، خود حنبلیان مهم ترنی دشمنان اندیشه ی سلفی گری بوده اند.
تفاوت دوم در این است که احمد، دیدگاه تند اهل حدیث را که مستند به اندیشه ی عثمانی بود، تعدیل کرد و فرقه های مختلف و متضاد را نظام بخشید. رسول جعفریان در مقاله ای به این ویژگی مذهب حنبلی و شخصیت احمد بن حنبل به تفصیل اشاره کرده است؛ (رسول جعفریان، نقش احمد بن حنبل در تعدیل مذهب اهل سنت) اما اندیشه ی سلفی گری نه تنها میان فرقه های اسلامی آتش نفاق و اختلاف را شعله ور کرد، بلکه حتی موجب شکاف داخلی مکتب حنبلی شد.
در زمانی که میان اهل حدیث، گروهی پسر عموی رسول خدا (ص) را سب می کردند و به علت تبلیغات دستگاه بنی امیه، بهترین و نزدیک ترین افراد به پیامبر (ص)، همانند علی (ع) و خاندانش مطرود شده بودند، احمد به شدت با این جریان مبارزه کرد و با وجود همه ی مخاطرات، نظریه ی ترابیع را ثابت و جایگاه اهل بیت (ع) را در میان اهل سنت تثبیت کرد.
این در حالی است که سلفی گری در مسیری کاملاً مخالف حرکت کرد و حتی با وجود دیدگاه حدیث گرایی افراطی، احادیث احمد را که پیرامون جایگاه علی (ع) و خاندانش می باشد، از جعلیات شمرد و نسبت دروغ به خاندان پیامبر (ص) داد.
تشبیه و تجسیم در عقاید احمد، هرچند زمینه های بروز و ظهور دارد، هرگز به اندازه ی نگرش های تجسیمی و تشبیهی سلفی گری نیست؛ به عبارت دیگر، مبانی ظاهر گرایی و معنی شناسی در سلفی گری به اوج رسیده است و اعتقاد به حمل صفات خبری بر معنی ظاهری آن ها رسماً در اندیشه های سلفی گری وجود دارد.
هم چنین در اندیشه ی سلفی گری ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب، مواردی دیده می شود که هیچ یک در اندیشه ی کلامی احمد بن حنبل سابقه ندارد. بی شک اگر احمد زنده بود و جریان سلفی گری تکفیری و مبانی فکری آن را می دید، و همانند بسیاری از حنبلیان، از آنان برائت می جست.
برگرفته از سایت پژوهش تخصصی وهابیت شناسی