یکی از عقاید فرقه وهابیت در توحید صفاتی خداوند که در آثار بزرگان و رهبران این فرقه منعکس گردیده، آن است که خداوند، در جهت و مکان قرار دارد.
آنان معتقدند خداوند از نظر فیزیکی و خارجی، در جهت فوق و بالا قرار دارد. آنها این عقیده را امری ضروری و فطری میدانند. ابن تیمیّه که دیدگاههای او، ریشه و اصل اساسی وهابیّت میباشد، چگونگی این فوقیت را اینگونه بیان میکند: «هوا فوق زمین است، ابر فوق هوا است، آسمانها فوق ابرها و زمین است و عرش، فوق آسمانها است و خداوند فوق همه اینها قرار دارد.»(منهاج السنّه، ج۱، ص۲۶۳؛ کتاب التوحید، ص۱۴۹)
همچنین میگوید: «این اعتقاد، با عقل و فطرت سازگار میباشد.»(کتاب التوحید، ص ۲۱۹)
وی در مقام تأکید این مطلب میگوید: «کسانی که قائل به دیدن خدا می باشند ولی برای خدا جهت فوقیّت را ثابت نمیدانند، گفته آنها به حکم ضروری عقل معلوم الفساد است.»(کتاب التوحید، ص ۲۱۷)
ادّعای ایشان بر این که «عقیده به فوقیّت برای خداوند، نظری و عقلی است»؛ باید روشن شود مقصود چه نوع فوقیّت است؟ اگر مقصود فوقیّت مادی باشد، مانند این که ابرها و آسمان در بالای موجودات قرار دارند؛ در این صورت آیا مسأله جسمانیّت؛ مکانیّت و خالی بودن مکانهای دیگر، برای خداوند ثابت نمی شود؟ آیا این عقیده، مخالف صریح آیاتی نیست که میفرماید:
«فاطِرُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَمِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ الْبَصیر»(شوری: ۱۱)
«وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَلیمٌ»(بقره: ۱۱۵ )
«وَهُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ»(حدید: ۴)
این معتقدات وهابیت علاوه بر اینکه جسمیت، شباهت، کیفیت، کمیت، محدودیت و عجز را که منافات با عقل و نقل دارند برای خدا ثابت میکند، بعضی اشکالات علمی غیر قابل انکارنیز بر آن وارد میباشد.
الف) اینکه میگویند: خداوند در جهت فوق قرار دارد قطعاً مراد از فوقیت، فوقیت مکانی وخارجی میباشد. یعنی خداوند بطور فیزیکی و خارجی در جهت بالا قرار دارد. اگر این فوقیت در محدوده کره زمین که بشر و بندگان خدا در آن زندگی میکنند ملاحظه شود، اولاً فوقیت یک امر اضافی بیش نیست. ثانیاً با کروی بودن زمین برای آن جهات بی نهایت فوقانی وجود دارد. بنابراین علاوه بر اینکه خداوند در حدود جاذبه زمین محصور میگردد. کدام یکی از این جهات بینهایت میتواند مبدأ و مسیر برای جهت فوق که مکان خدا باشد قرار میگیرد؟ اما اگر فوقیت در خارج از قوه جاذبه زمین تصور شود، در این صورت فوقیت دیگر معنای اضافی خودش را هم از دست داده و به یک مفهوم بیمصداق تبدیل میشود، چون در خارج از مرزهای قوه جاذبه یا اصلاً فوقیت و تحتیت هیچ حقیقتی ندارد و یا با قرار گرفتن در تحت نیروی جاذبه موجود مادی دیگر این زمین است که در جهت فوق تصور شده و دیده میشود. پس وقتی که هیچ مکانی را نمیتوان مصداق فوق تلقی کرد، چگونه ممکن است که خداوند و عرش او در فوق زمین یا فوق همه عالم قرار بگیرد؟
ب) اشکال دیگری که میتوان بر عقیده وهابیان در این حوزه ایراد نمود این است که اگر خداوند متعال هر شب برای اجابت دعا نزد بندگانش به آسمان زمین فرود میآید، لازمه آن اینست که خداوند باید به صورت مستمر در آسمان زمین استقرار داشته باشد، چون زمین همیشه دارای شب بوده و شب هرگز در هیچ لحظهای از زمین جدا شدنی نیست بنابراین عرش خداوند هم دائماً از وجود خدا خالی خواهد بود.
خدای وهابیت در فوق
بازدید: 24