مفهوم مدرن و امروزی روشن فکر محصول خردورزی اجتماعی اروپایی است.[۱] این خردورزی اجتماعی اروپایی به معنای خاصی از عقل اشاره دارد. به همین جهت برخی معتقدند که اساساً واژه «انتلکت»، به معنای عقل در اصطلاح اهل دیانت و کلام و فلسفه (از افلاطون تا دکارت) نیست.[۲]
آقای دکتر داوری اردکانی چنین می گویند: مراد از عقل، نوعی خرد عملی مستقل بشر است که از هیچ جای دیگر مدد نمی گیرد و به استقلال، وضع نظامات و قوانین می کند.[۳]
این جمله و تعبیرهایی نزدیک به این دیدگاه، حقیقت و هسته درونی روشنفکری را بیان می کند. در این بیان، معیار روشنفکر بودن هر کس، اعتقاد و عمل به این است که «هیچ معیاری برای تشخیص درست از غلط و حق از باطل نیست، جز خود من و نظر و اندیشه من». و همین دقیقاً لغزشگاه و مبدا انحراف تمام مدعیان روشنفکر بوده و هست.
و نیز ایشان اظهار می کنند: روشنفکر صرفاً به این خرد که البته مراتبی دارد اعتماد می کند و روشنفکران بسته به این که صاحب چه مرتبه ای از این خرد باشند، مقامات مختلف دارند.[۴]
واقعیت تاریخی نیز انعکاس همین مطلب است. اما سوال اینجاست که «این مراتب و مقامات را کدام شخص یا مرجعی تعیین می کند؟» اینکه چه کسی روشنفکر هست و چه کسی نمی تواند این ردای پرافتخار را بر تن کند؛ اینکه در تقابل نظرات و انتخاب های سخت روزگار نظر کدام منورالعقل را باید برگزید و کدامیک شایسته تر از دیگری برای هدایت و اصلاح جامعه است؛ و سوالات دیگری که بر این سخن مترتب می شود، پرسش هایی بی جواب اند که روشنفکران در پاسخ، پژوهشگران را به سرگردانی و حیرت در جستجوی راه صحیح و حق حواله می دهد و چاره ای نمی ماند جز اینکه به همان تعریف برگردند و معتقد باشند که هر کس به هر چه رسید و به هر نظری معتقد شد، همان برایش به منزله حق است و بازخواستی از او شایسته نیست؛ چه در عالم پس از این دنیا (اگر به آن معتقد باشند) و چه هر جای دیگر و نزد هر شخص.
منابع:
[۱] ر.ک: بابک احمدی، کار روشنفکری، ص ۱۹ ـ ۲۰، نشر مرکز، تهران، ۱۳۹۰.
[۲] مجله معارف مهر ۱۳۸۷، شماره ۵۹، مفهوم روشنفکری
[۳] ر.ک: رضا داوری اردکانی، روشنفکری و روشنفکران، مندرج در جریان روشنفکری و روشنفکران در ایران، گردآوردی و تدوین: حمید احمدی و محمد حسین فتاحیان، انتشارات به باوران، چاپ اول، زمستان ۱۳۷۹، ص ۱۶.
[۴] همان