شبهه:
ابن تیمیه می گوید : چرا شیعیان بعد از گذشت زمان طولانی هنوز برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری می کنند؟
پاسخ:
در پاسخ به این شبهه، مطالعه واقعه ای که برای علامه امینی رحمه الله علیه اتفاق افتاده خالی از لطف نیست. یکی از بزرگان وهّابی به عالم جلیل القدر شیعه علّامه امینی گفت: «سیدنا حسین رضی الله عنه با کشته شدنش به فوزی عظیم، نائل گردید و خدا او را در فردوس برین جای داد، اما شما شیعیان هنوز و پس از قرنها دست از گریه و عزا برنمیدارید و هر ساله با ایجاد سر و صدا، به دست گرفتن شیپورها و طبلها، سنجها و زنجیرها، علمها و کتلها و خلاصه هر آنچه بیشتر بتواند توجه دیگران را به خود جلب کند به کوچهها و خیابانها میریزید و بر سر و سینه خود میزنید! آیا واقعا این کار شما بیهوده و عبث نیست؟! و یا دستکم اگر اصرار به اقامهی عزا پس از این همه سال دارید چرا در خانه، مسجد، حسینیه و یا تکیههای خود نمینشینید و همانجا به سر و سینه خود نمیزنید؟!
علامه امینی پاسخ دادند:« ما تجربه تلخی از شما داریم؛ در واقعهای بس مهم همچون واقعه «غدیر خم» با آن که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ۱۲۰ هزار صحابی را در «غدیر خم» جمع کرد و ساعتی برایشان خطبه خواند و در آن امیرمؤمنان حضرت علی علیه السّلام را به جانشینی خود منصوب کرد و آنچه تا قیامت برای امت اسلام لازم بود را گوشزد فرمود، ولی بسیاری از شما اصل داستان را منکر شده و گفتید چه غدیری؟! چه خلافتی؟! چه وصایتی؟! اصلا در غدیر هیچ اتفاقی نیافتاده و هیچ خبری نبوده و برخی از شما چون چاره ندیدید گفتید: بله پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر خم فرمود: «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه» این جمله هم به معنای دوستی و محبت علی علیه السّلام بود نه وصایت و خلافت و اساسا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نه در غدیر و نه در غیر غدیر جانشین و خلیفهای برای پس از خود برنگزیده است و این شد که پس از آن هزاران دروغ دیگر برای توجیه این دروغ خود گفتید».
علامه افزود: «به یقین اگر در موضوع شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام و جنایات یزید و یزیدیان در کربلا هم کوتاه میآمدیم و همه ساله با این شور و گداز به کوچهها و خیابانها نمیریختیم و با سر و صدا به نوحه و عزاداری نمیپرداختیم، در این واقعهی بزرگ تاریخی نیز میگفتید: «این حرفها کدام است؟! چه جنایتی؟! چه شهادتی؟! چه اسارتی؟! سیدنا حسین رضی الله عنه به همراه خانواده خود برای رفتن به پیک نیک و تفریح در حال گذر از سرزمینی به نام کربلا بوده که به بیماری سختی همچون «وبا» مبتلا گردیده و پس از تحمل چند روز بیماری سخت، در همان سرزمین جان به جان آفرین تسلیم کرده و از دنیا رفته است. خدایش رحمت کند! و سیدنا یزید رضی الله عنه هم که از این ماجرا بیخبر بود با شنیدن این خبر به شدّت، متأثّر و اندوهگین شد و پس از برگزاری مجلس ترحیم، خانوادهاش را با احترام به شهرها و منازلشان بازگرداند و ماجرا به خوبی و خوشی پایان یافت»!!!
خیر، این جا دیگر نمیگذاریم همان تجربهی تلخ تکرار گردد، به همین رو، ما همه ساله در محرم و صفر خصوصا تاسوعا و عاشورای حسینی با شور و گداز هر چه تمامتر و با سوزناکترین نمایههای عزا و سوگواری به کوچهها و خیابانها میریزیم و به سر و سینه میزنیم تا علاوه بر پاداش معنوی، به دنیا اعلام کنیم در این روز، حادثهای بس بزرگ اتفاق افتاده و دیگر اجازه نخواهیم داد عاشورا تکرار گردد.»
همچنین سوگوارى در مرگ اشخاص یک نوع تعظیم و احترام به آنان و رعایت موقعیّت و شخصیّت شان محسوب مى شود؛ پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و سلم مى فرماید «مَیِّتٌ لابَواکِیَ عَلَیْهِ، لا اِعْزازَ لَهُ». مرده اى که گریه کننده اى نداشته باشد عزّتى ندارد! ( المأساه الحسین، ص ۱۱۸)
از مصادیق این حدیث، دعوت پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله و سلم برای عزاداری برای حضرت حمزه علیه السلام و جناب جعفر طیار می باشد که در مطالب قبلی ذکر شده است.
بنابراین، اقامه عزادارى براى امام حسین علیه السلام آن شخصیّت ممتاز و بى نظیرى که خود از خاندان عصمت و طهارت بود و از اولیاى الهى و امامان معصوم است، علاوه بر تجلیل از مقام شامخ آن امام همام، از مصادیق روشن تعظیم شعایر الهى است که مطابق آیه قرآن به آن سفازش شده: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعایِرَ اللهِ فَاِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ»؛ (هر کس شعائر الهى را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواى دل هاست).(سوره حج، آیه ۳۲)
با این اوصاف هنوز می توان ادعا نمود که استمرار بر سوگواری بر سیدالشهداء علیه السلام و یاران با وفای آن حضرت کاری عبث و بیهوده است؟!!