سیدالشهدا علیه السلام ، انقلابی یا ضد انقلاب؟
درزمان معاصر به خصوص از انقلاب مشروطه به بعد، که مذهب به طور مستقیم در مناسبات سیاسی وارد شد، هرکدام از مکاتب فکری و سیاسی و دینی سعی داشتند واقعه عاشورا را به نفع مکتب خود مصادره کنند و مردم را به دنبال خویش بکشانند. آنها سعی داشتندتمام مرام نامه فکری و سیاسی خود را با تفسیرهای خاص از سیره سیدالشهدا علیه السلام و واقعه کربلا، استخراج کنند.
مثلا کسانی که در دهه چهل شمسی تحت تاثیر مارکسیسم و با عاریه گرفتن اصطلاحاتی مانند انقلاب، عدالت اجتماعی، مبارزه با طبقات حاکم و … از مکاتب چپ، به دنبال حرکت های رادیکال و انقلابی در ایران بودند، خروج سیدالشهدا علیه السلام از مکه را یک انقلاب و قیام به قصد براندازی حکومت تفسیر می کردند. کتاب شهید جاوید و شهید جاویدی ها نمونه بارز این تفکر اند.
همان زمان، مخالفین انقلاب، با استناد به برخی روایات و یا ماجرای پیشنهاد سیدالشهدا علیه السلام برای عدم آغاز درگیری و حرکت به مسیر دیگر، آن حضرت را مخالف هرگونه قیام و انقلاب می دانستند یا با استناد به سیره دیگر اهل بیت علیهم السلام، آنها را اشخاصی سازشگر و حتی ضد انقلاب معرفی می کردند و مردم را به پیروی از این منش سوق میدادند. چنانچه اصلاح طلبی کنونی نیز چنین مصادره ای می کند.
اما فارغ از این بحث که حضرت انقلاب کردند یا دنبال سازش بودند، تمام این اشخاص، چه انقلابی ، چه ضد انقلاب و چه ولایی و برائتی، مرتکب اشتباه فاحش روشی شده اند زیرا خواسته اند از بخشی از سیره یک امام، تکلیف ۱۴۰۰ سال بعد و شرایطی کاملا متفاوت را مشخص کنند.
این روش اساسا اشتباه است و نتیجه نخواهد داد چنانچه دیده اید تاکنون با وجود اتلاف وقت بسیار و هزینه هنگفت، هیچ نتیجه ای نداده است.
برای حل این معضل، یک بحث مبنایی و اصولی وجود دارد که اگر خوب واکاوی شود، چنین مسائلی رخ نخواهد داد.
و آن اینکه:
افعال و سیره امامان، متناسب با مقام خلافت کبری و ولایت عظمای آنهاست و اشخاص دیگر که در این مقام نیستند، نباید با استناد به سیره امام، حرکت و عمل خود را پیش ببرند. بلکه باید ببینند امام چه دستوری به پیروانش داده است. به عبارت دیگر، فعل امام متناسب افعال یک پیشواست و مردم عادی باید دستورات متناسب با مقام خود را از قول امام دریافت نمایند.
البته طبق مباحث مطرح در علم اصول، یکی از روش های به دست آوردن نظر امام تقریر ایشان (تأیید عمل شخصی دیگر در حضور امام با لفظ یا سکوت) در کنار سخن و عمل شخص خودشان می باشد. بنابراین باید با کسب علم و معرفت از مکتب ائمه از جلو افتادن یا عفب ماندن از ایشان در مسیر پیروی، دوری نماییم.
اهل بیت علیهم السلام تکلیف شیعیان در عصر غیبت را مشخص کرده اند و اینکه ما هر روز بخواهیم با استناد به سیره یک امام (که انصافا هرکدام یک سیره متفاوت داشته اند بلکه یک امام در دو زمان دو روش متفاوت داشتند) شیعیان را سردرگم کنیم عاقبت خوشی ندارد و خدای ناکرده ممکن است به طور غیر مستقیم موجب متهم نمودن دیگر معصومین شده، غضب الاهی را برای خود خریده باشیم.
نقل از کانال تلگرامی erfanvatasavof@ با کمی اصلاح
موسوی- ۹محرم الحرام ۱۴۴۰