مراجعه به برخی از روایات نشان می دهد که بحث در مورد امامان، از دیر باز بین مسلمانان مطرح بوده است. به عنوان مثال کلینی (رحم) در کتاب کافی حدیثی از ابوبصیر نقل کرده است که او گوید از امام صادق (ع) سؤال کردم آیه «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الأَمْرِ مِنْکُمْ» (النساء، ۵۹) درباره چه کسانی نازل گردید؟
امام (ع) فرمود: «این آیه در شأن علی (ع) و دو فرزندش حسن و حسین (ع) نازل گردید.»
ابو بصیر گوید باز سؤال کردم که مردم می گویند از چه جهت خداوند نام علی (ع) و خاندانش را نبرده است؟
امام صادق (ع) فرمود «در پاسخ به مردم بگویید دستور نماز خواندن بر رسول خدا (ص) نازل شد، در حالی که سخنی از سه رکعت و چهار رکعت در میان نبود، و این رسول خدا (ص) بود که رکعات نماز را تفسیر کرد. دستور پرداخت زکات نازل شد، امّا در آن نیامده بود که از چهل درهم یک درهم بپردازید، و این رسول خدا (ص) بود که نصاب زکات را تفسیر کرد. دستور حج نازل شد در حالی که در آن نیامده بود که هفت نوبت طواف کنید، و این رسول خدا بود که مراسم طواف را تفسیر کرد. بر همین پایه فرمان خدا نازل گشت که «از خدا و رسول خدا اطاعت کنید و نیز از آنان که از بین شما صاحبان امر باشند.» که مصداق آن درباره علی و حسن و حسین (ع) ثابت و پابرجا ماند. زیرا در ارتباط با این دستور بود که رسول خدا (ص) فرمود «هر مؤمنی که من سرپرست و مولای او هستم، علی مولا و سرپرست او خواهد بود.» و باز فرمود «به شما مؤمنان سفارش می کنم که از کتاب خدا و خاندان من جدا نشوید، که من از خدا خواسته ام که میان قرآن و خاندانم جدایی نیفکند تا قیامت که بر حوض کوثر آنان را به من ملحق می سازد، و خداوند پذیرفت.» … بدانید که اگر رسول خدا (ص) لب فرو می بست و خاندان خود را معرّفی نمی کرد، خاندان فلان و بهمان مدّعی می شدند که ما صاحب الامر شماییم.» «الکافی، ۱/ ۲۸۷.»
چنانکه ملاحظه می کنید در این حدیث امام صادق (ع) ضمن پاسخگویی به سؤال ابوبصیر، به مطلب مهمّ دیگری نیز اشاره کرده است و آن اشاره به طبیعت اجمالی قرآن از یک طرف و لزوم مراجعه به تفسیر و سنّت رسول خدا (ص) در فهم مجملات قرآن از طرف دیگر است. و باید گفت که این حقیقتی است که نه تنها در عصر رسول خدا و امامان (ع) بلکه در هر دوره ای باید مورد توجه قرار گیرد.
قرآن کتابی است که در موضوعات مختلف اعتقادی، اخلاقی، تاریخی و … سخن به میان آورده و مطالب مهمی را با مخاطبان خود در میان گذاشته است. و واضح است که سخن قرآن در بسیاری از زمینه ها سخنی کلّی و به اجمال است که باید مورد تبیین و تفسیر قرار گیرد. امّا این مطلب برای قرآن به هیچ عنوان نمی تواند نقیصه به شمار آید. « جهت آگاهی بیشتر در خصوص طبیعت اجمالی قرآن و در عین حال عدم نقیصه بودن این موضوع – خصوصاً از طریق مراجعه به آگاهان به معارف قرآن که رسول خدا و امامان بوده اند – بنگرید به بحارالانوار، ۹۲/۱۰۰»
زیرا در مورد کتابی که مدّعی است در بردارنده تمام حقایق و اسرار آفرینش است، نباید انتظار داشت که در عین حال مطالب خود را به شکل جزیی و تفصیلی طرح کرده باشد. آنچه مهم است درک این مطلب است که در حکمت الهی چه طرحی جهت تبیین حقایق قرآن و مطالب اجمالی آن اندیشیده شده است.
جهت یافتن این سؤال به قرآن مراجعه کنیم متوجه طرح قرآن به شکل زیر خواهیم گشت:
۱- خداوند خود نخستین مفسّر و مبیّن قرآن است.
۲- رسول خدا (ص) عامل تبیین قرآن برای مردم است.
در مورد اول خداوند خطاب به رسول خود می فرماید (فَإِذا قَرَأْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ* ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا بَیانَهُ) «القیامه، ۱۸- ۱۹»
یعنی چون قرآن را بر تو خواندیم تو از قرائت آن پیروی کن. سپس بدان که بیان و توضیح آن نیز به عهده ماست.
از این آیه به دست می آید که خدای تبارک و تعالی علاوه بر نزول آٍیات قرآن به رسول گرامی، حقایقی هم به عنوان تبیین مطالب قرآنی به آن حضرت وحی کرده است. و از این جهت پیامبر اسلام (ص) در حدیثی خطاب به مسلمانان فرمود «الا انّی قد اوتیت القرآن و مثله معه.» «سنن ابن ماجه، ۱/ ۶، سنن ابی داود، ۴/ ۲۰۰»
یعنی آگاه باشید که به من قرآن و حقایقی مانند آن داده شد.
و امّا در مورد دوم خداوند در سوره نحل فرموده است (وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ) «النحل، ۴۴» یعنی (ای رسول ما) این ذکر (قرآن) را بر تو فرو فرستادیم تا برای مردم آنچه را که نازل شده تبیین نمایی.